به نام خدا
با سلا م خدمت دوستان عزیز
من یه عذر خواهی به شما بده کارم چون توی پست قبلی گفته بودم که اسم پست
بعدی میشه (سارای ده ماهه) و می خواستم جدیدترین عکسهاشو براتون بذارم اما باز هم با مشکل آپلود مواجه شدم (اگر راهی دارید لطفا پیشنهاد کنید ) .
امروز یعنی روز بیست و ششم اردیبهشت ماه روز تولد بابایی مهربون سارا جونه، که
من ترتیب یه جشن کوچولو اما با صفای خانوادگی رو دادم و واقعا جاتون خالی ، واقعا
بهمون خوش گذشت .
سارا گل هم انگاری خیلی خوشحال بود و حسابی جیغ جیغ می کرد و بازی و ..........
اما مطلبی باعث شد که شادی و خوشحالی ما مضاعف شه .
و اون اینکه برگی دیگه از دفتر زیبای زندگی سارا ورق خورده بود .
و توی اون ورق نوشته بود که :
................
.................
...................
.........................
.........................
.............................
...............................
....................................
.......................................
...........................................
...................................
............................
......................
.................
..............
.........
.........
.....
...
..
.
سارا گل خانم ما تو سن ده ماه و سیزده روزگی
یییییییییییییه دننننننننننننننندووون در اورده بود .
اولین کسی که متو جه این مروارید درخشان سفید رنگ شد مادر جون سارا جون
بودش که یه انعام توپپپپپپپپی بهشون تقدیم کردیم .
توجه توجه
من یعنی مامانی سارا جون بدینوسیله مراتب تبریک و شاد باش خود را به جامعه
محترم نوزادان و کودکان تبریک عرض می کنم . و اعلام می کنم که اگر هر عزیزی
این اتفاق خوشایند و میمون رو (تا پایان اردیبهشت ) به سارا جون تبریک بگه یه
شیرینی خوبی می گیره .
داغش و نبینید. سایه اتون همیشه بالای سرش باشه.
چشش نزنی :-)
یه اسفندی چیزی دود کنید.
ما شا الله
من شما رو نمی شناسم. سارا خانوم گل رو هم نمی شناسم. ولی برای شما و سارا خانوم گل آرزوی سلامتی می کنم. انشالله زیر سایه ی حضرت حق خوشبخت باشین.
یا علی مدد
http://301040.blogsky.com