سارا گل روز سیزدهم مردادماه ۸۷ به دنیا اومد که با این حساب تا به امروز یعنی پانزدهم فروردین هشتادو نه ۲۰ماه و دو روز از عمر مبارکش میگذره
ماشاالله دیگه بزرگ شده ها
میگی نه یه سر به پست تولد ۱ و تولد ۲ بزنید تا ببینید
تو دوتا عکس بالا رو ببینید . سارا خانم با فامیلاش نشسته و کلی می پوزه .................
از سمت راست به چپ به زبون سارا و ترجمه اون معرفی میکنم:
ططی = دختر خاله طهورا
خود سارا خانم
رییییژژژژژژا = پسر دایی رضا
فکر می کنم وقتشه که شرایط فعلی سارا رو تعریف کنم :
در حدود ۱۱.۳۰ کیلو گرم وزن داره و قدشو حضور ذهن ندارم اما دکتر میگه دختر قد بلندی میشه
در حال حاضر نمی تونه صحبت کنه جز چندتا کلمه مثل :
پتتتته = پسته
پیتتتتو = پتو
دود = دوغ
آب = آب
بابا
ماما
دتتتتر = چون پدر جونش به زبون محلی مازندرانی دتر صداش میکنه ساراگل هم به طبعیت دتر صدا می کنه
و .......................... اما با اشاره و حرکات پانتومیم کل منظور خودشو به بهترین نحو می رسونه
-- از نظر راه رفتن کامل شده و با ما غذا می خوره و اما شیر گاو هم به صورت کمکی استفاده میکنه
-- از بین میوه ها بینهایت به خیار علاقه منده به طوری که ۴ تا پشت سر هم می خوره البته موز هم در وحله دوم قراز داره
-- تمایل به تنهایی غذا خوردن داره و دوست داره که مستقل عمل کنه(به قول عمه ش استقلال در مقابل وابستگی )(کتاب ۸ جلدی ترکمنها)
-- گوشت مرغ هم خیلی دوست داره و اصلا با برنج نمی خوره و باید خلالش کنیم تا خانم خانما نوش جان کنه
-- به قول مادرم مال شناسه یعنی به هیچ وجه اجازه نمیده که وسایل من و مامانش دست کسی باشه و همچنین وسایل خودش تا ببینه موبایلمون جایی افتاده سریعا میاره و تحویل میده
-- آشغال رو بیرون نمیندازه و فقط تو سطل آشغال
-- علاقه زیادی به عروسک نشون نمی ده ولی وسایل سرو صدا دار مثل اورگ - تلفن - گیتار شو دوست داره
-- موقع خداب انگشت شصتشو تو دهنش مذاره البته از زمانی که به دنیا اومده بود این عادتو داشت
-- وقتی که می خواد بره بیرون حتما کلاه میذاره و کاری نداره به این که هوا آفتابیه و یا بارونی
-- بچه مرتبیه چون وقتی که میاد خونه اول جوراب منو از پام در میاره و تو جا جورابی میذاره و بعد لباسای خودشو حتما تو کمدش جا به جا میکنه و نمی ذاره که رو زمین بیفته
-- خیلی ترسو هه و بعضا اولین باری که یکی رو میبینه و اولین بار غذایی رو میخواد بخوره و اسباب بازی که تازه گرفته رو با کراحت دست میزنه و برخورد میکنه
-- تو مهمونیها خیلی محجوبه و مودب و اصلا تا کاری با هاش نداشته باشند نق اضافی و گریه و از این کارها نمی کنه
-- اعتماد به نفس خوبی داره
تا حالا همین چیزها یادم بود و اگر چیزهای دیگری یادم اومد براتون می نویسم