در یک روز جمعه خوب و ناز بهاری قصد کردیم که به سارا خانم یه حالی بدیم و به پارک شهر جهت تفریح و بازی دعوتش کنیم .
اولش فقط بازی کردن بچه های دیگه رو تماشا میکرد و آروم قدم میزد
از نگاهش معلوم بود که دوست داره بازی کنه و اما میترسه
خیلی سعی کردم تا ترس و ازش دور کنم تا بتونه خوب بازی کنه
اما نتونستم
تا اینکه با یه دختر خانم نازی به نام فاطمه خانم آشنا شدم و ازش خواستم که بازی کردنو یادش بده و باهاش بازی کنه و اون هم با کمال میل پذیرفت
سارا هم یه ارتباط خوبی با فاطمه خانم برقرار کرد و بازی کردنو شروع کردش
( به کیفیتی که تو عکسها می بینید)
این هم یه عکس از ساراگل و فاطمه مهربون روی پله های سرسره
این هم یه عکس از تونل بازی
یه تصویر با ژست اندیشمندانه از سارا خانم
سلام خوبین؟ اون عکس سارا که تو تونل گرفتی خیلی با حال شده!!! بفرست واسه مسابقه
بابا عکس های ۱۳ به در رو بفرسسسسسسسسسسسست دیگه!
خوبه ادم یه کارش بهت بیوفته!!!
صد بار گفتم مو های این بچه رو انقدر کوتاه نکنین!!!!!!!!!! عادت می کنه بلند نمی کنه ها!!! بعدا مثل من مادر شوهرش مجبورش میکنه که بلند کنه!! D:
منم موافق مریم هستم راست میگه دیگه دختره از اون سر دنیا بهتون یه چیز میگه گوش کنین